کد مطلب:314242 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:297

آیا ضمانت می کنی مرا به آنچه گفتی؟
نامه ی حجت الاسلام و المسلمین حامی مكتب اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام آقای شیخ هادی اشرفی، به دفتر انتشارات مكتب الحسین علیه السلام:

سرور ارجمند مؤلف محقق جناب حجت الاسلام و المسلمین حاج آقای حاج شیخ علی ربانی خلخالی

ضمن تقدیم خالصانه ترین سلام و عرض تبریك به مناسبت عید سعید و فرخنده ی اضحی، توفیقات روز افزون حضرتعالی را از خداوند تعالی مسألت دارم. با توجه به اینكه از مطالب مفید و وسیع شما استفاده كرده و بهره های زیادی برده ام لیكن از كتاب ارزشمند چهره ی درخشان قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام جای مطلبی را خالی دیدم كه به حضورتان ارسال می نمایم كه به صلاحدید خود در كتاب مزبور بگنجانید.

ارادتمند شما اشرفی، دهم ذی حجه 1421 هـ.ق

بسم الله الرحمن الرحیم

حزام بن خالد بنربیعه با جماعتی از بنی كلاب در سفر بود. شبی از شب ها در خواب دید كه در یك دشت سرسبز و با صفا نشسته دور از جمعیت یارانش و مروارید درشت و ذی قیمتی در دست دارد كه زیبائی و درخشش آن او را متعجب و چشمانش را خیره كرده است. آن گاه دید سواره ای در كسوت اشراف و بزرگان به نزدش آمد، سلام كرد و حزام جواب سلامش را رد كرد. سواره گفت: مروارید را به چه قیمتی می فروشی؟

پاسخ داد: قیمت آن را نمی دانم، شما به چه قیمتی خریدارید؟

سواره گفت: من نیز قیمت آن را نمی دانم، لیكن پیشنهاد می كنم كه آن را به یكی از بزرگان اهدا كنی و من ضمانت می كنم تو را به چیزی كه بهتر و بالاتر از درهم و دینار است.



[ صفحه 53]



پرسید: آن چیست؟ گفت: من ضمانت می كنم تو را به مقام و منزلت نزد او درجه و شرافت و سیادت ابدی. باز هم پرسید: آیا ضمانت می كنی مرا به آنچه گفتی؟ گفت: آری. پرسید: آیا واسطه ی این كار می شوی؟ گفت: آری، مروارید را به من بده تا به ایشان هدیه كنم.

سپس چون حزام از خواب بیدار شد و رؤیایش را برای دوستانش تعریف كرد تعبیر آن را جویا شد یكی از دوستانش گفت: اگر رؤیای تو صادق باشد خداوند دختری به تو عطا می فرماید و یكی از بزرگان آن را از تو خواستگاری می كند و تو به سبب آن وصلت به قرب و شرف و بزرگواری می رسی.

پس چون از سفر بازگشت همسر او ثمامه بنت سهیل حامله بود و وضع حمل او مصادف با بازگشت حزام از سفر بود. وقتی مژده دادند كه خداوند دختری به او عطا فرموده، چهره اش شكفت و بسیار شاد و مسرور گشت و با خود گفت: خوابم درست بوده و پرسیدند نام او را چه انتخاب می كنی: گفت: او را فاطمه نامگذاری كنید و كنیه اش را ام البنین، و این رسم عرب بود كه هنگام ولادت نام و كنیه ی مولود را انتخاب می كردند. [1] .


[1] مولد العباس بن علي عليهماالسلام، تأليف محمد علي الناصري بحريني، انتشارات شريف رضي.